توی چشمت ، چقدر آدمها
داس ها را به باغ من زده اند
سیب بکری برای خوردن نیست
تا ته باغ را دهن زده اند
در سرت ،دزدهای دریایی
نقشه ام را دوباره دزیدند
اجتماعی که سارقت بودند
از تو غیر از بدن نمی دیدند
از تو غیر از بدن نمی خواهند
کرمهایی که موریانه شدند
عده ای هم که مثل من بودند
ساکنان مریضخانه شدند
**
علی آذر