چیزی کم است...

تازگیها احساس میکنم مدام چیزی کم است 

 

نمیدانم این چیزی ، حضور کهنه و خاک 

 

گرفته ی توست 

 

همه چیز خوب است 

 

کارم را دوست دارم 

 

محیط کارم را دوست دارم 

 

حتی ارباب رجوع هایم را هم دوست دارم 

 

ولی چیزی کم است... 

 

شاید یک وجود کم باشد  

 

وجودی که گهگاه با اس ام اس اش از جا بلند شوم 

 

موبایلم را چک کنم و  تند تند جوابی را تایپ کنم 

 

البته رویای اس ام اس از طرف تو را که مدتهاست خاک 

 

کرده ام، سنگ قبری مرمرین هم برایش درست کرده ام 

 

هر چهارشنبه به چهارشنبه ، سنگ را میشورم و دسته گلی 

 

بر رویش میگذارم.از همان گلها که هیچوقت نشد برایت 

 

بیاورم...خودمانیم ، خیلی بیشعور بودم ها !!! 

 

 

** 

پی نوشت : برای دوستانی که پیگیر موضوع تماس هستند باید بگویم ، اون شماره ای که 

 

من دارم خطش خاموش است....خلاص....

نظرات 2 + ارسال نظر
تلاله پنج‌شنبه 19 تیر 1393 ساعت 00:27

ای بابا



همیشه یه چیزی کم است

درست میشه تلاله...درست میشه...مطمئنم...پایان این تنهایی ها ، قشنگ خواهد بود....

نادم چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 17:11 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

روی من شرط ببند
تمام "دل" ها را رد کرده ام
چشم بسته این قمار را می برم
دوست داشتن تو..
دلیل که نه...!!!
دل می خواهد...

روی هیچکس دیگر شرط نمی بندم...نه تا وقتی که کسی که ارزشش را داشته باشد پیدا شود......

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.