کار، کار انگلیس هاست....


انگلیسیها میگویند در مواجهه با سایر آدمها باید :

فکری شیطانی در سر ، چماقی میخ دار پنهان در پشت  و لبخندی احمقانه و دوستانه بر صورت داشته باشید.

راستی این مملکت خیلی وقت است که انگلیسی زده شده است.نه فقط سیستم زندگی امان بلکه افکار و اعمالمان هم انگیسی ست. برای رسیدن به اهدافمان شعار "هدف ، وسیله را توجیه میکند " سرلوحه ی کارمان است. حالا این اهداف میتواند هرچیزی باشد: رسیدن به پستی بالاتر در اداره ی کوفتی یا شرکت گل به در گرفته ، بدست آوردن پول بیشتر برای خفه کردن صدای خس خس طمع وجودمان ، در آغوش کشیدن یه دختر تنها و مهربان  برای خواباندن میل کوفتی جنسی راست شده امان در نیمه شب و حتی  پر کردن خلاهای عاطفی امان مثل تنهایی ، نیاز به توجه و محبت از طریق بازی کردن نقش یه پسر عاشق پیشه که طفلک به صورت عجیبی سر دوراهی بین یه دختر تنها و مهربون و یه مار خوش خط و خال (که از قضا قواعد بازی کثیف رو خوب بلده) گیر افتاده و بصورت خیلی خیلی اتفاقی همه ی وزن روح و جسم اش رو (بازم میگم خیلی اتفاقی ) فقط بلده بندازه رو یه نفر...

آره گلم ! هدف وسیله رو توجیه میکنه.......

اصولا ایرانی جماعت بازیگر دنیا میاد...تصور کن یکم نقش بازی کنی و چند تا دروغ بگی اونوقت جایزه ات رو نیمه شب از لبها و بدن دختری دریافت کنی که عاشقانه دوست داره و کیه که ندونه بهترین س**ک**س تو دنیا ، اونیه که توش حداقل یکی از طرفین اون یکی رو دوست داشته باشه...این محبت همه چیز رو گارانتی میکنه...

پی نوشت : خیلی بدجنسم ! نه ؟؟ خیلی عوضی و مزخرف شدم ؟

پی نوشت 2 : دارم حرص میخورم از بلاهایی که یکی داره سر یکی دیگه میاره و من هیچکاری نمی تونم بکنم...اینقدر حرص میخورم که قلبم درد گرفته....

نظرات 3 + ارسال نظر
شیدا جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 01:25 http://sheyda56nc.blogsky.comا

میشه از کارهای دیگه انگلیسی ها الگو برداشت

زنان و مردان بسیاری می توانند با هم بخوابند، اما تعداد بسیار محدودی از آنان می توانند با هم بیدار بمانند!

برتراند راسل_فیلسوف انگلیسی

قربون اون دهن ات ! گل گفتی ! منم همین رو میگم ! میشه از همین غربیهای کافر ، خدانشناس و دین گریز خیلی خیلی چیز یاد گرفت ..چیزهایی که ....ولش کن ! دیگه خسته شدم بسکه گفتم...

تلاله سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 08:24

آره قابل تحسین است . حداقل تو جامعه امروزی ما که نجابت و پاکی دیگه خریدار نداره و باید انگلیسی زده خودمون رو نشون بدیم و بازی کنیم که خلا وجودمون رو پر کنیم. اما مهران به چه قیمتی ؟؟ به قیمت ببازی گرفتن به قول شما یه فرد ساده که بازی شیرین طرفش رو عشق ِ افلاطونی میبینه ... من نمیفهمم
درک نمیکنم چرا اینجوری شده....درک نمیکنم که چرا کسی یه فرد رینگ اسپورت و فابریک رو دیگه نمیخواد...حتی دنبالش هم نیست ...
شاید ربط زیادی نداره حرفام به نوشته هات اما دلم پر است و خسته ام از مردمی که نامشان عروسکی است
مردمی که لحن پر کلامشان عروسکی است
بی تفاوت از کنار گل عبور میکنند
حتم دارم ایل ما مشامشان عروسکی است

سلام یادم رفت
سلام و درود بر مهران عزیز

سلام....کامنتت کاملا مربوط به نوشته های من بود...مرسی...منهم نمیدونم چرا...ولی کسی اگر فهمید بهم بگه....

ســآیبــآن ِ آرامـِش یکشنبه 19 مرداد 1393 ساعت 18:48 http://sisaar.blogfa.com/

نمیدانم چطور می شود که همیشه آنچه در وجودمان ناپسند است را به تاثیرات دیگری در زندگیمان نسبت می دهیم و آنچه پسندیده است را ذات وجودی و اصل و نسب خانوادگی و قومی و ملیتی خودمان می دانیم ؟
حرص نخور آقا مهران ! قرار نیست که ما برای همه کاری از دستمان بربیاید !
البته این حس نوعدوستی تان قبل تحسین ست

اینم حرفیه....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.