پاسخ به یک کامنت.....

تصمیم  گرفتم  به یکی از کامنتهایی که برای پست قبلی توسط دوست خوبم "نرگس" برام گذاشته شده بود، در قالب یه پست پاسخ بدم، متن کامنت این بود:

سلام. تو رو خدا این جوری حرف نزنید. یه یا علی بگید و دستتون را به زانوتون بگیرد و پاشین. (اینو مطمئن باشید که تو زندگی همه ماها از این اتفاقای ناگوار بوده که هممون فکر می کینم از این بلا ، بدتر بر سر هیچکس نیومده.صبر داشته باش و به خدا توکل کن .) من هم خیلی مسائل و بالا و پائین ها را تجربه کردم که واسه هرکی تعریف می کنم تعجب می کنه .امید به خدا

جواب من :

یاعلی رو خیلی  وقته گفتم وگرنه تا حالا زیر خاک رفته بودم. ولی بعضی وقتها برای حرکت ، برای بلند شدن ، برای گرم شدن قلبت ، برای مرهم گذاشتن به زخم هایی که دیگران میزنند بهت و بطورکل برای معنا گرفتن زندگیت نیاز به کسی داری که تشویق ات کنه ، نیاز به کسی داری که برای شنیدن موفیت هات مشتاق باشه و تو برای اینکه بتونی این اشتیاق رو توی چشماش ببینی حاضر باشی درد و ضعف  رو تحمل کنی ، حاضر باشی ساعتهای ممتد و کشدار مطالعات سنگین مهندسی رو تحمل کنی ، حاضر باشی وجود یه آدم دیگه  رو تحمل کنی ، فقط و فقط بخاطر اینکه وقتی دیدیش بهش بگی چیکارها کردی و اون تشویق ات کنه ، بهت انگیزه بده (کاری که وظیفه ی کس دیگه ایه ولی اون  بجاش این کار رو انجام میده ، با اینکه میدونه هیچ آینده ای با تو براش نیست ) .

یادمه برای کاری مجبور بودم بشینم خونه و درس بخونم (خیلی سخت و سنگین) ، ساغر  حتی ملاقات هامون رو هم ممنوع کرد و گفت برای  هیچ چیز از پای کارت بلند نشو ، صبح روز دوم ، یه تماس کوچیک گرفت که از حالم با خبر بشه ، فقط یک کلام گفتم باید برم تا سر خیابون شارژ بخرم و بیام ، میدونی چی گفت ؟؟

-         گفتم برای هیچ چیز بیرون نیا و از کارت دست نکش....

سه دقیقه بعدش ، خط ام رو با مبلغ بالایی از طریق اینترنت شارژ کرد..... بحث ام پول نیست ، بحث ام توجه به ریزترین نکات همراه با یه محبت بدون هیچ چشمدات بود...

امیدوارم حالا فهمیده باشید ، چرا اینقدر ساغر تو این وبلاگ حضورش پر رنگ و همیشگیه....ارزشش رو داشت و داره که همیشه دوستش داشته باشم....

نظرات 4 + ارسال نظر
مروارید چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 09:42 http://neviseh.blogsky.com

مدتها بود وبلاگ خوبی نخونده بودم ،
چقدر این پست حرف داشت . چقــــــــدر حال این روزهای منه ..............

شما لطف دارید....حرف زیاده ، همت حرف زدن (حرف نوشتن ) نیست...

نرگس یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 11:57

سلام. من هرگز منکر این که ایشون ارزش دوست داشتن را ندارند، نیستم و هرگز به خودم چنین اجازه ای نمی دم که بخوام این اظهار نظرو بکنم. بهتون هم گفته بودم محبتشو به گوشه دلت نگه دار که اگه عشقش واقعی باشه چه بخوای چه نخوای از دلت بیرون نمی ره .بله آدم تو هر کاری احتیاج به مشوق، انگیزه و حمایت داره. مخصوصا این حمایت از طرفه کسی باشه که در مقابلش هیچی نخواد و منتظر هیچی نباشه. حرفه من اینه ناامید نباش . مطمئن باش خدا هیچ کدوم از ماها را فراموش نمیکنه. اگه ایشون بخوان برگردند دلش می خواد به یه مرد قوی تکیه کنه.

پاسخ به کامنت قبلی شما بهانه ای شد برای پاسخ به دو سه نفری که به این وابستگی یکطرفه انتقاد شدید داشتند و تو کامنتهای خصوصی اشون دیگه شورشو درآورده بودن...وگرنه من از همون اول متوجه منظور شما شدم و ممنون از توجه اتون...

شیدا یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 03:25 http://sheyda56nc

من بر این باورم که همیشه آدم های خاص وجود دارند.آدم هایی معمولی که شدیدا تکرار نشدنی ان...
واین راز ماندگاری جاودانه شونه...

کاملا موافقم....سپاس

ulduz شنبه 17 آبان 1393 ساعت 18:08 http://derakht-e-sib.persianblog.ir/

نمی شه از دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن هست دست کشید. اینجا دوست داشتن انتخاب تو نیست بلکه دوست داشته شدن خاصیت اوست.

دقیقا درسته....بازهم ممنون...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.