اینستاگرام من....

برای دسترسی به آدرس اینستاگرام من ، چون در قالب کامنتهای خصوصی و عمومی ، لطف کرده بودین و

پرسیده بودین ،میتونم  یک راه پیشنهاد کنم  بطوری که به نفع هممون باشه و بتونیم از این طریق

یه سری از آدمهای ناراحت این وبلاگ رو حذف کنیم و جمع دوستانه امون رو حفظ کنیم :

لطفا  آدرس اینستاگرامتون رو در همین وبلاگ برام پیام بذارید ، مطمئن باشید خصوصی باقی خواهد ماند ،بعدش خودم توی اینستاگرام از اکانتم  براتون پیام میدم و میتونید تو صفحه ی من  ، عضو بشید  ....

مرسی از همتون....

نظرات 20 + ارسال نظر
ترانه چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 00:25

سلام خوبید؟ ما منتظر پست بعدی باشیم یا نباشیم؟ نکنه مهاجرت کردید من جا گذاشتید

سلام....بله...نوشتمش فقط باید ویرایش بشه....شرمنده ی همه هستم...
فقط وقتی جا میمانید که غیر از اینجا هیچ راه تماسی با من نداشته باشید... شماره تماس، تلگرام ، اینستاگرام ، اگر یکی از اینها رو داشته باشم ازتون آدرس وب جدید رو که سبک و سیاقش تفاوت داره با اینجا حتما براتون میفرستم از طریق یکی از اون سه روش

ظریف یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 ساعت 19:29

سلام و تبریک سال نو اگرچه خیلی دیر و عذر تقصیر که من تازه دیشب این وبلاگ رو پیدا کردم
تمام صفحاتش رو زیر و رو کردم و پرت شدم به ده سال پیش خودم به روزهای قشنگ جوونی عاشقی غرور عشق درماندگی
زندگی شما ظاهرا هیچ شباهتی به زندگی من نداره
ولی نمی دونم توی تک تک کلماتتون توی لایه زیرین نوشته ها چه انرژی ای در جریان بود که صفحه به صفحه خوندم و اشک ریختم
با شما اتوبانها رو بالا و پایین کردم داد زدم گریه کردم جیغ کشیدم سیگار با سیگار روشن کردم و وقتی توانی برام نمونده بود با آرام بخشی خودمو به دنیای خواب سپردم
من داشتم زندگی خودمو می خوندم بی کوچکترین شباهتی بی کوچکترین وجه مشترکی و این یعنی اعجاز
اعجاز نوشتار شما قلم شما
افسوس که زودتر از این اینجا رو پیدا نکردم تا منم در حلقه دوستان وفادارتون جایی داشته باشم و اگر کوچ احتمالی داشتین منم همراهیتون کنم
نمی شه برای این تازه وارد مشتاق استثنایی قائل بشین و اجازه بدین همراهیتون کنه؟

مرسی از تبریک و حضورتون...امیدوارم سال خوبی داشته باشید. هیچوقت دیر نیست (عقیده ی شخصیمه ) ..
پیجتون رو چک کردم و خیالم از جانب شما راحت شد...حتما آدرس جدید رو به اطلاعتون میرسونم..

ممنون از حضورتون

تینا شنبه 16 اردیبهشت 1396 ساعت 14:52

سلام آقا مهران
من از خواننده های بقول خودتون " خاموش " وبلاگتون بودم و هستم .
البته اینو اعتراف بکنم که بارها بخاطر اینی که اصفهان زندگی میکنم ، واقعا از ته ته اعماق قلبم خواستم که شما رو ببینم و بقول خودتون یه گپ قهوه باهم داشته باشیم
اما حقیقتش ترسیدم، شما یه وبلاگ نویس بزرگ هستین و من فقط خواننده ی ساده و بازهم اینکه شما سرتون شلوغ باشه یا کسی تو زندگیتون باشه که خوشش نیاد من بهتون پیام بدم ، اما نمیدونید از وقتی که این پست رو خوندم چقدر خوشحال شدم که میتونم اینستای شمارو داشته باشم...ممنونم واقعا..تو کامنت خصوصی بعدی آیدی اینستام رو میذارم

سلام
اول که من فکر کردم شما تینا (همشهری )خودم هستید و تعجب کردم این چه کامنتیه که گذاشته ، چون چند روز قبل از مسافرتم ، جای همگی خالی باهم یه چایی قندپهلو و یه گپ حسابی زده بودیم ، بعد دیدم که اون نیستین و جالب شد برام : دو تا تینا ، تو اصفهان از خواننده های وبلاگ من ؟؟ خیلی مشکوکه داستان !
دوما من " وبلاگ نویس بزرگ " ؟؟؟؟!! یا وبلاگ نویس ندیدی یا نمیدوونی بزرگ یعنی چی ؟ ناراحت نشی دوست من ها ! ولی تو رو خدا از این کامنتها نذار..
سوما من هرچقدر سرم شلوغ باشه ، واسه ی کسایی که اینقدر بهم لطف داشته باشن که بخوان از وقت گرانبهاشون برای دیدن یا صحبت با من استفاده کنن ، وقت دارم.پس اینم حل ..
چهارما : هییییییییییچکسسسس تو زندگی من بطور جدی نیست ! بعدشم مگه تو قراره بیای چیکار کنی ؟؟ میخوای چهاربار پیام بدی ، یکی دوبار احتمالا بابقیه بچه ها بریم بیرون یا خودت خواستی تنهایی بریم یه گوشه ای بشینیم کافی هورت بکشیم و وراجی کنیم...پس خیالت راحت..
پنجما من ممنونم از شما...
ششم مواظب خودتون باشید
هفتم مرسی که اینقدر مهربونید

ترنم چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 00:19

ازشنیدن«یه آدم جدید،بانوشته هاوحال وهوای جدید» خوشحال شدم،امیدوارم کمتر رنگ وبوی غم داشته باشه وشادی درش موج بزنه....من به این جمله اعتقاددارم که:یک آینده ی عالی نیازمندداشتن یک گذشته ی عالی نیست.
...

مرسی....از لطف شما دوست خوبم.....

ترنم دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 18:45

فکرکنم دیگه اصلا اینجاخبری نمیشه تا به امیدخدا آدرس جدید بدید...البته اگه به ماهم بدید.
فروردینم که تمام شد امیدوارم تاآخراردیبهشت دیگه به قولها ووعده هاتون عمل کنیدوپست بذارید...

مطمئن باشید که اینجا هنوز کارش تمام نشده ، منتظرم یک نفر خاص هستم ، که تا حالا خاموش خونده و خاموش مونده و کمترین اثر ممکنه از خودش رو اینجا گذاشته ولی حالا وقتشه خودشو نشون بده تا ادامه ی مطلب رو بنویسم و بعدش تو وبلاگ جدید یه آدم جدید با نوشته ها و حال و هوای جدید رو ببینه...

زهرا پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 12:49

ممنون

خواهش میکنم دوست خوبم....

nli سه‌شنبه 29 فروردین 1396 ساعت 01:22

doost daram biam az nazdik bebinamet.

خب ! تشریف بیارید ، خوشحال میشم یه قهوه باهم بخوریم . دوستای زیادی از طریق این وبلاگ پیدا کردم و تقریبا مرتب باهاشون در تماسم. با دوستان اصفهانی که برنامه ی گپ -قهوه دارم ، هر دفعه با یکی از دوستان ، شما هم تشریف بیارید خوشحال میشم. یک آدرس ایمیل یا وبلاگ یا ...بذارید تا راه تماس رو براتون از اون طریق بفرستم.در ضمن آدرستون هم خصوصی باقی خواهد ماند.

زهرا جمعه 25 فروردین 1396 ساعت 23:24

سلام
من یه بار توی اینستا فالو کردم شما رو اما چون صفحه مو میخواستم خصوصی باشه دیگه انفالو کردم و... یادتونه؟
این ایمیلمه که وارد کردم

درست متوجه نشدم منظور اینستای شماست یا دارین به کسایی که میشناسین ادرس وب جدیدی رو میدین...
وبلاگتونو همیشه میخونم اگر صلاح دونستین به ایمیلم ادرستونو بفرستین
ممنون میشم

بله خاطرم هست شما رو.... چشم درستش میکنم برای شما یه نفر استثنا..

Sahar چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 18:06

پس چرا نیسیتید?
پس چی شد ادامه قصتوت?

ببخشید ، یکم مریض احوالم....سرماخوردگی مزخرف و بدی دچارش شدم..چشششم بزودی

همون غریبه چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 14:18


یقینا به من نبودی و یا شاید ادم ناراحته یکیش منم
من دلم نمیخاد اینجا رو حذف کنی .چون اینستا اولا غیرفعالی .دوما چشم دیدار منو نداری
سوما نباید پیام میگذاشتم که سوگند شکستم
واسه همین حذف نکن
دل ادم ها رو هم نشکن

غیرفعال نیستم ، هروقت عکس یا نقاشی یا طراحی یا مطلب خوبی پیدا کنم حتما آپدیت میکنم .فعلا دارم اینستاگرام دوستان رو مطالعه و لایک میکنم...

ترانه سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 03:09

من اینستا ندارم تکلیف چیه حالا؟ من نمیبرید با خودتون؟
روز مرد هم مبارک

مگر تلگرام منو ندارید ترانه جان ؟
مرسی بابت تبریک ولی روز پدر هستش نه روز مرد...

ترنم سه‌شنبه 22 فروردین 1396 ساعت 02:51

منم خواستم دوباره اعلام وجودکنم که خدای نکرده فراموش نشم.وگرنه به طرق مختلف که همیشه مزاحمتون هستم......

شما مراحمید...

Sahar یکشنبه 20 فروردین 1396 ساعت 23:11

ما ازون قدیمیاشیم رفیق میدونیم این چیزا کسب اجازه میخواد :)))

شما بزرگوارید دوست خوب من.....صاحب اجازه اید

Sahar یکشنبه 20 فروردین 1396 ساعت 22:27

منم با اجازت اگه بشه دوست دارم لینکت کنم
البته اگه اشکالی نداشته باشه

باعث افتخاره....خوشحالم میشم....و ممنون از کسب اجازه ات...

جلبک خاتون شنبه 19 فروردین 1396 ساعت 06:20 http://zendegiejolbakieman.blogsky.com/

من خودم میدونم ته ش من میمونم و آدمای ناراحت :/

امکان نداره ، من گفتم آدماییی که نمیشناسمشون باید اینستاگرامی همدیگه رو ببینیم و بعدش بریم وب جدید...چطور اونا این حق رو دارن که عکس های منو ببینن و شماره ی منو داشته باشن ولی من نه ؟
شما و چند نفر دیگه که کاملا میشنامسشون و باهاشون در تماسم جاشون محفوظه....حله ؟؟؟

جلبک خاتون شنبه 19 فروردین 1396 ساعت 06:18 http://zendegiejolbakieman.blogsky.com/

نکته ی اول اینکه این‌تینا من نیستم ! و احتمالا خودتون میشناسینش آما ! از دیروز برای من پیغام اومد که تینا تو اصفهانی ایی :/ و من : o_O
خلاصه که کاشف به عمل اومد از وبلاگ شما بود سر منشا این شایعه !
بعدهم اینکه سلام ! به ! سال نو‌ مبارک !

نکته ی دوم اینکه این تهِ تهِ بی معرفتیه ! اگه کسی اینستاگرام نداشته باشه باید بره بمیره؟ این درسته که مثه یه مسأله ی اپیدمی وار بقیه روتشویق میکنید به داشتن اینستاگرامی که نداشتنش قطعا ! بهتر از داشتنشه و من معتقدم اون استفاده ای که باید ازش بشه نمیشه و الان شما همرو دعوت کردید به اپلیکیشن دیگ و قاعدتا درگیر تر از گذشته خواهند بود؟
این بود آرمان های انقلاب!!! ؟
و اینکه شما واقعا دارید وبلاگ ! رو میفروشید به یه اپ اجنبی و میخواید زین پس اونجا هی فعال تر باشید؟نخیر آقا نخیر ! شما اگه فعال میبودی همینجا سه ماه ما عه بدبختو توی آب نمک نمیخیسوندی واسه پست جدید ! هی شرمنده سعی میکنم آخر بهمن بذارم ، شرمنده سعی‌میکنم آخر اسفند بذارم ، شرمنده من سعییی‌میکنم تا قبل عید بذارم :/ و بازم شرمنده من سعیییی!!! میکنم تا آخر فروردین بذارم :/
این که نشد زندگی برادر من ! همیشه هم هی سعی میخواستین کنین آخر همه چی بذارین :/
من به شدددت و به جِد ! مخالف سر سخت این قضیه ام ! حالا با دوستان عزیز تر از جانتون اگه میخواید توی اینستا خوش باشین ! و به ما چه اصلا ! اما من اجازه نمیدم اینجا ! متروکه بشه و یا بخواین تبعیض قائل بشین بین وبلاگ و اینستاگراااام !!! و لازم باشه حتی تا اصفهان هم پا پتی !!! خواهم آمد و با همین تینا اصفهانی اصلا ! میام و بعله !
به ازای هر یه پست اونجا یکی هم اینجا و اینه که همین !
و خدا نگهدار !

دوستان عزیز وبلاگ ! آیا کسی جمله ی " من تسلیمم و هر شرایطی برای صلح باشه رو میپذیرم " کسی هست به زبانهای زنده ی دنیا (غیر انگلیسی ) بتونه برام سریعا کامنت بذاره ، تا تینا تهرانی ، سر لوله های توپش رو از تو حلق من در بیاره و شلیک رو متوقف کنه ؟ هست عایا کسی ؟ کمککککک !
تینا جان ! دوست بسیار بسیار خوبم ! اولا سال نوی تو هم مبارک ! امیدوارم یکی از بهترین سالهای عمرت رو در کنار برادر خوب و همسر مهربانش سپری کنی !
من نمیدونم کی گفته که شما با خانوم تینا اصفهانی یکی هستی ؟ من فقط بدلیل اینکه (بارها هم بهت گفتم که از اسم جلبک خاتون بدم میاد و بخاطرخصوصیت حفظ استقلالی که در زندگیت می بینم ، بیشتر و بیشتر هم از این کلمه بدم میاد ، ازت خواستم اسم اصلیت رو صدا کنم ...من کی گفتم تو همون دوست تینای من که ساکن اصفهانه هستی ؟ اگر کسی این حرفو زده خیلی خیلی اشتباه کرده...

بعدشم بخدا تینا جان ! سه چهارتا از دوستای اصفهانی این وبلاگ و خواهر کوچیکم شاهده که تو این سه ماهه اخیر درگیر چه مسائل ناراحت کننده و پشت سرهمی بودم ، مادربزرگ مادریم ، بیمار شد ، خیلی سریع مریضی اش پیشرفت کرد ، حتی به ما ها اجازه و فرصت درمان نداد و سرانجام فوت کرد و بعدش ده روز مراسم خاکسپاری و سوم وهفته و اینا و بعدشم یه سری کارای دیگه ، تا اومدیم کارای عقب مونده رو انجام بدیم افتادیم به مراسم چهلم و مابقی کارای بعدش و مهمان داری ....ولی در کل حق با شماست خانوووم !
من تسلیم...

Sahar شنبه 19 فروردین 1396 ساعت 00:44

قرنطینه همون تنبیه خودمه و تنها کردن خودمه و قولیه ک به خودم دادم که یه مدت دور باشم ازین چیزا که شاید عقلم بیاد سره جاش...
ولی درد همون درده... بی تابی همون بیتابیه... دلتنگی ام همونه که بود!

بعضی دردها رو باید کشید ، باید تحمل کرد ، تا از یه حال بد ، از یه وضعیت بد ، به یه حال خوب و وضعیت عالی رسید....مطمئن باش که جواب و پاداش این تحمل هات رو میگیری

ساغر جمعه 18 فروردین 1396 ساعت 23:47

سلام مهران جان
تبریک سال نوی منو با تاخیر بپذیر..امیدوارم سال فوق العاده عالی داشته باشی پسر خوب و شیرین.ّّ
من تو کامنت بعدی اسم اکانتم یا نام خانوادگی خودم و شهرم رو برات میذارم که تو اینستا پیدام کنی.
البته بهت گفته بودم که برنامه ی مسافرت با بابا اینا داریم به فیلیپین ،جات خییلی خالی بود مهندس. سوغاتیتم محفوظه ها !
نمیخوای بنویسی ادامه پستت رو ? جون به لب میکنی آدم رو...

سلااااام ساغر جان ! خوبی خااانوم ? مرسی از تبریکت ،لطف کردی ،امیدوارم سال جدید ،دیگه شیرینی عروسیتو با بابک بخوریم و لذت ببرم از خوشبختیتون...شما هروقت تبریک بگی ،دلچسبه...انشالله که مسافرت عالی بوده...بابت سوغاتی هم ،واقعا شرمنده کردی ....مرسی... بیتابم واسه دیدنش....با بابک هماهنگ کن که یه گپ-قهوه بزنیم سه تایی....بذار اکانت اینستا یا اسم پیج اینستاگرامت رو تو پیام بعدیت ،خصوصی می ماند و خودم بهت پیام میدم با اکانت اینستاگرامم...واسه بابک رو هم بذار...شهرت رو واسه چی میذاری دیگه ? اصفهانی دیگه. اون که گفتم شهرشون رو بذارن واسه بچه هایی بود که نمیدونستم کجا زندگی میکنن.تو لازم نیست زحمت بکشی...
چششششم...تمام شده دیگه نوشتنش ،یکم ویرایشش بکنم ،میذارم رو وب...
درپنااه حق باشید جفتتون....

Sahar جمعه 18 فروردین 1396 ساعت 21:09

پس ایشالا ۱۲روز دیگه ک از قرنطینه تلگرامو اینیستا خارج شدمو صفحمو دوباره باز کردم به شما آدرسمو میدم

قرنطینه واسه چی سحر جان ?جالبه...باشه..حتما...خوشحال میشم خانووم...منتظرم

تینا جمعه 18 فروردین 1396 ساعت 19:05

سلام
چطوری همشهری

مرسی ، کامنت قبلی برات اسم گذاشتم که بتونی توی اینستا پیدام کنی....

سلام تینا جان
خوبی خانوم؟
بله ، دیدم کامنتت رو....از اکانتم برات پیام میفرستم که اینستاگرامم رو پیدا کنی...مرسی از حضورت و صبر و حوصله ای که واسه اینجا داری...ایول داری دختر اصفهانی....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.