هوا آن سوی ِ چشمانم بارانیست سکوتم تحفه ی ِ رنجی
پنهانی ست


هوا را پنجه میسایم میبینی نفس اطراف ِ.دستانم
پیدا نیست


صدایی از درون با من می گوید شروع ِ فصل ِ بیرحم ِ
تنهایی ست



پر میزند بر بامم سیاه ِ کلاغ و شب
به ویرانه ها میماند
خانه بی چراغ و تب


میسوزدم میکوبد به در دست ِ سرد ِ باد
جز رفتنت
تصویری نمی آورم بیاد...


**

آهنگ کلاغ ، از آلبوم باران تویی ، گروه چارتار

**


پی نوشت :

مهرنوش ، مرسی....


پی نوشت دوم:

چند بار از دیروز تا حالا اینو گوش داده باشم خوبه؟

 

نظرات 3 + ارسال نظر
شیرین بانو دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 18:29

من چند بار
گوش داده باشم خوبه؟
محشره
اونم واسه یم چاووشیست متعصب

چی بگم والله...وقتی دلت گرفته باشه هزار بار هم گوش بدی بازم کمه...

شیدا جمعه 5 اردیبهشت 1393 ساعت 09:02 http://sheyda56nc

دلتنگی هم دلتنگی های قدیم
هر چی بزرگتر میشیم دلتنگی هامونم حجمش بیشتر میشه
اونوقت نه با شعر نه بااشک ونه تنهایی جاش پر نمیشه...
اینهمه پیشرفت چرا هیچکس چیزی اختراع نمیکنه ...
فکر نمیکردم یه روز دلتنگ دلتنگیهای گذشتم بشم...

مهرنوش پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 11:17

:) می تونم حدس بزنم.....اون وقتها,یک روی نوار پشت سر هم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.