چیزهای از یاد رفته(دوم)

تو این تنهایی لعنتی خیلی چیزها یادم میفته ، که زمانی داشتمش و الان ندارمش:


نظرات 4 + ارسال نظر
سوت سوتک دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 16:01 http://sootsotak.blogsky.com

تنهایی ازت چیزی می سازه که تا به حال نبودی.

موافقم ... شدید...تنهایی تغییرت میده....

mino پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 19:20 http://mino-lovely.blogfa.com

قدر تنهایی رو نمیگم
قدر سلامتیت،قدر این قلم توانات
قدر خاطره های شیرینت
قدر اونای که الان هستن
قدر اونایی که میدونم دوست دارن و تو میدونی
قدر اونایی که دوست دارن اما تو بی خبری

" قدر اونایی که میدونم دوست دارن و تو میدونی "

" قدر اونایی که دوست دارن اما تو بی خبری "

این دو تا جمله ات خیلی حرف توش داره مینو جان....خیلی به فکر فرو برد منو....خیلی....

ممنون که هستی...

فاطمه پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 00:26

من گاهی وقتا به شدت احساس تنهایی میکنم ،خیلی ساکت میشم و تو لاک خودم فرو میرم.ولی گاهی وقتا این حس برام کاملن بی معنی میشه و غریب و اون زمانی هست که به شدت آدمهای اطرافم رو با وجود اینکه بی مهری ازشون میبینم دوست دارم....
این حست رو درک میکنم،صدای دوست داشتنی عزیزی که داشتیم ولی الان نداریم..

این ساکت شدن خوب نیست...این تو لاک فرو رفتن خوب نیست... ایناست که ذره ذره آدم رو تو تنهایی های خودش میکشه....ذره ذره ذوب میشیم و نمی فهمیم.....
بعضی عزیزان باید میرفتن...موندنشون زیاد جالب..؟؟!!! نمیدونم ....

mino چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 20:41 http://mino-lovely.blogfa.com

سلام.وبلاگ قشنگی داری
شاید الان هم چیزایی داری که بعدها افسوس داشتنش رو بخوری

سلام...ممنون....شما لطف دارید....

آره...ممکنه الان چیزایی داشته باشم که بعدها افسوسش رو بخورم...آدمها همیشه همینطورن...قدر چیزایی که دارن رو نمیدونن...شاید همین تنهایی هم باید قدر دونست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.