کاش میدانستی تنهایی من
چقدر عظیم است
و ای کاش
لمس عطر تن ات
در هرم قدرتم بود
نه اینقدر دور
نه اینقدر سرد....
من و تو خوب نیستیم
برای دوستی های خوب
برای با هم بودن های وفادارانه!
من و تو این همه سنت های قشنگ بلد نیستیم.
من و تو
تنها تنها
هر کدام رو به روی یک مانیتور
لب خوانی دکمه های کیبورد را
بهتر از شنیدن صدای هم
وقتی نفس هایمان از هوای یک کافه است
بلدیم...
ما "تقدس" را در "مجاز" بازآفریدیم.
نه؟
هر بار قسم میخورم که یادت را از خاطر ببرم
هر بار قسم میخورم فراموش کنم تویی را که فراموشم کردی
هر بار قسم میخورم ...
هر بار قسم میخورم قسمم را نشکنم
اما باز عطر رهگذری،لباس رنگ آشنایی،نم نم بارانی
قسم هایم را بر باد میدهد....
"م.ی.ن.و"
(حجار به فروتن): ولی ما قسم خورده بودیم....
(فروتن به حجار) :
بیا قسم بخوریم که دیگه قسم نخوریم...
باید یادم بماند که حرفی نزنم از دلم...چرا؟
چون حرف دل یک مرد را فقط سیگارش می فهمد....